در چوبی با نقش داریوش در لباس فرعون

kh1 047

تصویر بالا در چوبی جعبه ای را نشان می دهد که برای نگهداری تندیس ها به کار می رفته که احتمالا در نیایشگاهی قرار داشته. تصویر روی در داریوش اول (521-486 پیش از میلاد) در سمت راست را نشان می دهد که لباس فرعون بر تن دارد و در حال پیشکش هدیه ای به خدای- آنوبیس است. و شخص ایستاده در سمت چپ ایسیس است. این اثر با شماره ی AES 37496 در موزه ی بریتانیا قرار دارد.

 

دسته‌ها:موزه ی بریتانیا, هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ

نوشته شده در:یک شنبه 30 آبان 1390برچسب:,  19:55      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
روش متفاوت حکومت دو فرمانروای مقتدر باستانی: کوروش و آشوربنیپال

همه ی ما درباره ی لوح کوروش پس از فتح بابل، که بسیاری افراد از آن به عنوان نخستین دستاورد بشری در زمینه ی حقوق بشر یاد می کنند، بسیار شنیده ایم. هرچند روش و منش کوروش به زمان و مکان خاصی وابسته نیست ولی ارزشمندی بیشتر ِ این یادگار تاریخی ِ ما وقتی آشکارتر می شود که در بستر زمان به آن بنگریم. به این معنا که میزان تفاوت رویکرد کوروش را با همعصران او مقایسه کنیم. به عنوان مثال رفتار آشوربنیپال مهمترین پادشاه آشور، که یکی از بنام ترین شاهان دنیای باستان است و حدود 100 سال پیش از کوروش می زیسته را بازگو می کنم. در لوح های به جا مانده از آشوربنیپال زمانی که او شرح جنگاوری خود را بازگو می کند، دریایی از خشونت، شقاوت، کینه و انتقامجویی موج می زند و به وضوح او از همه ی رفتارهای خود با سرفرازی یاد می کند و به شقاوتهایش می بالد.

این بخشی از رفتار آشوربنیپال با ایلامیها در لوحی است که به دستور خود او نگاشته شده است [1]:

من شوش را فتح کردم. به قصرهایشان وارد شدم و گنج هایشان را که پر از طلا، نقره و وسایل مختلف بود گشودم. گنجهای سومر، اکده و بابل که پادشاهان پیشین ایلام به دست آورده بودند را گشودم. شیپورهای مسی براقش را در هم کوبیدم و خرد کردم. من زیگورات (زیارتگاه) شوش را ویران کردم. زیارتگاههای ایلام را به نابودی کشاندم. مقبره های پادشاهان جدید و قدیم ایشان را ویران ساختم. آنها را دز برابر آفتاب گذاشتم و استخوانهایشان را به سرزمین آشور بردم. من ایالتهای ایلام را ویران ساختم و بر زمین شان نمک پراکندم.

در بخش دیگری از همین لوح می خوانیم [2]:

“من قبور پادشاهان قدیمی و جدیدش را که از ایشتار پروردگار من نهراسیده بودند…ویران ساختم … من در فاصله بک ماه و بیست و پنج روز، ایالت ایلام را تبدیل به یک ویرانه کردم… من دختران شاهان، زنان شاهان، تمام خانواده قدیمی و جدید شاهان ایلام را، شهربانانش را، ساکنین مرد و زن… چهار پایان بزرگ و کوچک را که تعدادشان از ملخ بیشتر بود، بمنزله غنیمت به مملکت آشور فرستادم…ندای انسانی، صدای سم چهارپایان بزرگ و کوچک، فریادهای شادی… به دست من از آنجا رخت بربست.”

همچنین در شرح جنگ او با برادرش شاماش-شوم-اوکین که پادشاه بابل بود می خوانیم [3]:

در بابل لشکرهایی به ریاست شاماش-شوم-اوکین در برابر آشوربنیپال مقاومت می کردند در حالیکه از کمک غرب و آرامیان بابل خبری نبود. او تا جای ممکن مقاومت کرد ولی در نهایت شهر به کمبود و بیماری دچار شد به گونه ای که حتی از گوشت انسان تغذیه کردند. در نهایت شاماش خود را برای مردمی که این سختی ها را تحمل کردند به عنوان قربانی در آتش می افکند و به این ترتیب دروازه ها باز می شود و آشوربنیپال به بابل وارد می شود. او دستور جدا سازی زبان سربازان را می دهد و بدن کشتگان را به حیوانات درنده می سپارد…جمله ای که در پایان داستان فتح بابل به دست آشوربنیپال در کتاب A history of Babylonia and Assyria آمده است چنین است: او با بابل همانگونه رفتار کرد که نیاکانش رفتار کرده بودند، شهر را در سکوت مرگ فرو برد.

نقش برحسته ی بالا ویران ساختن شهری توسط سربازان آشوربنیپال را به تصویر کشیده است. شعله هایی که در بخش بالایی تصویر به چشم می خورد حکایتگر به آتش کشیدن این شهر است [4].

[1] ویکی پدیای انگلیسی

[2] کتاب “ایران لوک پیر” نوشته ی محمد علی اسلامی ندوشن

[3] کتاب A history of Babylonia and Assyria نوشته ی Robert William Rogers

[4] کتاب The arts of Assyria نوشته ی

Parrot, André

 

میانرودان, هخامنشیان, ایران باستان

نوشته شده در: 30 آبان 1390برچسب:,  20:24      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
گزیده هایی از کتاب Women in Ancient Persia (زنان در ایران باستان) نوشته Maria Brosius

 متن زیر ترجمه گزیده هایی از کتاب Women in Ancient Persia نوشته Maria Brosius است. این کتاب در سال ۱۹۹۸ چاپ شده. من کتاب را خط به خط نخوانده ام ولی نکاتی را که به نظرم جالب بود، اینجا یادداشت کردم (مانند متن های پیشین نوشته های آبی رنگ برداشت های شخصی است). دلیل انتخاب این کتاب شاید این بود که از دید من چگونگی رفتار هر جامعه با زنان محکی است از پیشرفتگی فرهنگی آن جامعه. (در متن زیر Q=quarts)

با بررسى لوح های تخت جمشید که به (PFT (Persepolis Fortification Tablets معروفند در كنار منابع يونانى و بابلی اطلاعات بسيارى در مورد وضع مالى و اجتماعى زنان دوره هخامنشی ميتوان به دست آورد:

۱- مالكيت مستقلات

بنا بر PFT و نیز منابع یونانی ميتوان نتيجه گرفت كه زنان دربار به طور قطع داراى املاکی نه تنها در ساتراپ خود بلكه در ساتراپ هاى ديگر بودند.(این به معنای نفی مالکیت در مورد زنان عادی نیست.) فعاليت اقتصادى اين زنان تنها به مالكيت محدود نبوده بلكه به گونه فعالى در مديريت اين املاك دخالت داشتند. گواه اين امر وجود مهر هاى شخصىِ آنها(نمونه هایی از این مهرها رو از کتابهای دیگر به زودی در وبلاگ قرار خواهم داد.) و همچين نامه هایی است كه حاوى دستورات مدیریتی آنهاست. نمونه ای از كنترل كامل زنان بر املاکشان، مداركى است كه دال بر دريافت مبالغی از اجاره دادن املاك است (به عنوان مثال در مورد Artim). دليل ديگرى بر استقلال اقتصادی آنها، لوح های مربوط به ثبت پرداخت هاى سفر در PFT است که نشان می دهد كه پرداخت به صورت مستقل و به شخص صورت می گرفته.

براى من اين موضوع (وجود مهر شخصى و استقلال كامل در اداره املاك) كه حاكى از پذيرش زنان به صورت عناصر مستقل اجتماعى توسط جامعه اى در ۲۵ قرن قبل است، بسيار جالب توجه بود.

۲-آنچنان كه از PFT در مییابیم نرخ كاركنان زن و مرد متعادل بوده و زنان در گروه هاى كارى (پاشاب) حضورى به پر رنگى مردان داشتند. رياست این گروه هاى كارى، به تناسب می توانسته به عهده زنان (با عنوان آراشارا پاشابنا arashara pashabena) نیز باشد. در PFT حتى حقوق اين افراد ذكر شده كه ۳۰Q شراب، ۵۰Q غله و گوشت بوده. البته آنچنان كه از PT 6 ميتوان فهميد، پرداخت علاوه بر اجناس به صورت نقدى نيز وجود داشته.

از نكات جالب ديگر اين است كه حقوق كاركنان بر اساس تخصص و کیفیت كار آنان تعين می شده نه جنسيت، و حقوق كاركنان زن و مرد برابر بوده. تنها مورد تفاوت حقوق در كارهاى غيرتخصصى است كه در آن مردان ۳۰Q و زنان ۲۰Q غله دريافت ميكردند.

۴-كاركنان زن علاوه بر حقوق، پس از تولد نوزادشان پاداش نیز مى گرفتند.

۵- مقايسه نرخ ثبت شده نوزادان دختر و پسر در PFT نشان ميدهد كه به هيچ عنوان كشتن یا جلوگیری از تولد نوزادان دختر در جامعه هخامنشی وجود نداشته.

۶-زنان دربار هخامنشی داراى نفوذ سياسى نسبتأ زيادى بودند. گرچه موضوع قضاوت به عهده شاه بوده، ولى پس از تصميم شاه، زنان ميتوانستند موجب تجديد نظر در حكم و تغيير چگونگى اجرای حكم شوند (مانند Parisatis و Amestris).البته شرط لازم اين موضوع، پيگيرى اجراى حکمی عادلانه تر بوده نه مقاصد شخصى، و اگر خلاف اين میبود، خود مورد باز خواست شاه قرار مى گرفتند. در ميان این زنان مادر شاه جايگاه ويژه اى داشته. جالب اينجاست كه در چشم یونانیان توانايى هاى زنان در دستگاه حكومت هخامنشی نشانى از ضعف هخامنشیان و کمبود كنترل به حساب مى آماده است. كلا یونانیان به صورت عام نوع زن را خطرى براى پایداری سياسى مى ديدند. بنا بر ديد آنان، زن به دنيايى كه قوانين آنرا مردان ميگذارند تعلق ندارد. هرودوت زنان ايران را داراى استقلال كامل از همسرانشان وصف ميكند. در تمام نوشته هاى يونانى زنان دربار ايران فعال و خطرناك وصف شده اند و از ديد هرودوت آنان به تضعیف قدرت شاه، و دخالت در امور سياسى متهم ميشوند.

۸- فرزندان ايرانيان برجسته توسط زنان آموزش مى ديدند.

۹- اینکه کمتر آثار هنری ای با موضوعیت زن از دوره هخامنشی باقیمانده، دلیل بر عدم وجود چنین آثاری از اصل نیست. نویسنده با استناد به موارد بسیاری در فصل چهارم کتاب (که در حوصله این چند خط نیست) این موضوع را نشان می دهد.

هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ, زنان

 


نوشته شده در: 25 آبان 1390برچسب:,  15:35      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
نمونه هایی از مهرهای دوران هخامنشی

 

در سمت چپ شکلهای ۱ تا ۴، برگرفته از کتاب Forgotton Empire ، مهرهای استوانه ای که نقش سمت راست حاصل آنهاست نشان داده شده.

شکل ۱.محل نگهداری موزه بریتانیا (‌British Museum)، شماره ANE 89132، ارتفاع : ۳.۷ س.م.، قطر : ۱.۷ س.م.

توضیح: شاه شخصی است که ایستاده و تیر را به سوی شیر نشانه رفته. دو اسب بر شیر افتاده می تازند. این صحنه با دو درخت خرما از متنی که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده، جدا شده است. ترجمه متن اینگونه است: من داریوش هستم شاه. (البته تنها در متن بابلی واژه بزرگ هم اضافه شده : من داریوش هستم شاه بزرگ). این مهر در مصر پیدا شده است.

 


ادامه مطلب
نوشته شده در: 25 آبان 1390برچسب:,  15:20      ‌‌‌Gareaghaji ™ 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد