کلاهخودی به اندازه ی 22 در 24 سانتی متر که از جنس برنز، نقره و آهن ساخته شده است. این اثر اکنون در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد.
دستهها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران باستان, تاریخ, ساسانیان
|
کلاهخودی به اندازه ی 22 در 24 سانتی متر که از جنس برنز، نقره و آهن ساخته شده است. این اثر اکنون در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد. دستهها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران باستان, تاریخ, ساسانیان بشقاب سرامیکی از سده ی 12 یا 13 میلادی، اندازه: 5.7 در 23.5 سانتی متر، موزه ی هنر لوس آنجلس دستهها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران پس از اسلام, تاریخنمونه ای از برنزهای لرستان، اندازه: 15.2 در 22 سانتی متر، قدمت: 1000 تا 650 پیش از میلاد، موزه ی هنر لوس آنجلس دستهها:لرستان, موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ این قطعه ی برنزی به اندازه ی 5.2 سانتی متر متعلق به 3000 تا 2650سال پیش در منطقه ی لرستان است و اکنون در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد. این قطعه ظاهرا برای تزیین به کار می رفته. دستهها:لرستان, موزه ی هنر لس آنجلس, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ
تصویر بالا فرشی را نشان می دهد که در سال 1539 میلادی در دوره ی صفوی در اردبیل بافته شده. اندازه ی این فرش 4 در 7.18 متر و جنس آن از ابریشم و پشم است. این فرش که در موزه ی هنر لوس آنجلس قرار دارد، یک جفت نیز دارد که اکنون در موزه ی ویکتوریا و آلبرت لندن نگهداری می شود. در شکل بخش کوچکی از این اثر با جزییات بیشتری نشان داده شده است. دستهها:موزه ی هنر لس آنجلس, ایران پس از اسلام, تاریخ عکس* بالا، تصویری از نبرد شاپور اول ساسانی (سمت راست) با امپراتور روم والرین (سمت چپ) را نشان می دهد. جنس این اثر از ساردونیکس یا عقیق یمانی است و اکنون در( BnF (Bibliothèque nationale de France قرار دارد. * © Marie-Lan Nguyen / Wikimedia Commons دستهها:BnF, ایران باستان, تاریخ, ساسانیانآنچه در ادامه می خوانید بخشهایی از فصل 15 کتاب A Political History of the Achaemenid Empire نوشته M.A. Dandamaev, W.J. Vogelsang و بخشهایی از فصل 5 کتاب Persian Responses – political and cultural interaction with(in) the Achaemenid Empire ویرایش C. Tuplin بر اساس مقالاتی از L. allen, G. Danzig, W. Henkelman, … است. در سال 1864 میلادی در تکاپوی حفر کانال سوئز، یکی از کارمندان فرانسوی شرکت حفرکننده لوحی را یافت که بخشی از تاریخ ایران و مصر را رمز گشایی کرد. در نهایت سه لوح چند زبانه در این منطقه پیدا شد که همگی بیانگر ساخت کانالی در آنجا در زمان داریوش اول است. بر خلاف کانال فعلی که راه آبی میان اروپا و آسیاست، کانال قدیم رود نیل را به دریای سرخ ارتباط می داده. سه لوح یاد شده بر اساس مکانشان نامگذاری شده اند: لوح تل المسخوته، لوح کابرت و لوح سوئز. از میان این لوح ها، لوح تل المسخوته که از گرانیت و به ابعاد 3.15 متر در 2.10 متر ساخته شده، کمترین آسیب را دیده است. این لوح بر بالای تپه های تل المسخوته در فاصله 350 متری از کانال قرار داشته. لوح کابرت نیز در فرم آسیب ندیده دارای همین ابعاد بوده و در روی تپه ای در فاصله 3 کیلومتری جنوب کابرت نصب بوده و لوح سوئز در 6 کیلومتری شمال سوئز نصب بوده. متن این لوح ها در یک روی لوح به خط هیروگلیف و در روی دیگر به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده است. صورتی از دو روی لوح کابرت را در دو شکل زیر می توانید ببینید. ادامه مطلب هر دو موزاییک جزیی از تزیینات ایوان کاخ شاپور اول (۲۷۲-۲۴۱ م) دومین شاه ساسانی در شهر بیشاپور فارس است. این شهر پس از پیروزی او در برابر روم و به احتمال زیاد به وسیله اسرای جنگی روم ساخته شد (برخلاف هخامنشیان که تمام کاخهایشان به وسیله کسانی که حقوق دریافت می کردند ساخته شده). بیشاپور به معنی شهر شاپور است. این موزاییک که بانویی چنگ نواز را نشان می دهد، اکنون در موزه ی لوور ِ پاریس قرار دارد. هر موزاییک شامل صدها قطعه کوچک است که مانند پازل در کنار یکدیگر قرار می گیرند. ادامه مطلب
مجسمه ی سنگی شاپور یکم، که از ۱۸۰۰ سال پیش باقی مانده، در دهانه ی غاری که به غار شاپور معروف شده، قرار دارد. مکان این غار بر فراز کوهی در نزدیکی شهر باستانی بیشاپور است. این مجسمه به ارتفاع ۷ متر از یک ستون طبیعی یکپارچه تراشیده شده است. بر اساس کتاب The book of Iran ، احتمالا این غار تا پیش از اینکه شاپور این مکان را به عنوان آرامگاه خود برگزیند، ورودی تنگتری داشته. سپس در پروسه ی گشاد کردن دهانه ی غار، این ستون را به جا گذاشته اند و مجسمه را بر آن تراشیده اند. گیرشمن معتقد است که به سختی بتوان صورت دیگری را که گویای قدرت شاپور اول ساسانی باشد، یافت. در شکل نخستین، سر مجسمه به سقف غار و پایش به زمین متصل بوده، هرچند در طول قرنها دست زمانه آنرا واژگون ساخته. برخی مورخین واژگونی مجسمه را مرتبط با ورود اعراب به ایران و از میان برداشتن هر چیزی که سیمای بت داشته می دانند. ولی نظر بسیاری از مورخین، از جمله گیرشمن، این است که حادثه ای طبیعی مانند زلزله موجب واژگونی مجسمه شده. بر اساس آنچه در وبگاه فرمانداری کازرون ذکر شده، این پیکره در سال ۱۳۳۶ تا حدی مرمت شده و دوباره پس از قرنها به صورت ایستاده قرار گرفته. مجسمه به صورت شخص ایستاده ای است که در فرم اولیه یک دست او بر شمشیر و دست دیگر یر کمرش قرار دارد. از نوع تراشیده شدن لباس به نطر می رسد که جنس لباس از ابریشم باشد. (برداشت شخصی: نوع لباس شباهتی به لباسهای زمان هخامنشی ندارد ولی شباهت زیادی به لباسهای زمان اشکانیان که به صورت تونیک مانند با یقه ی هفت و شلوار بوده دارد.) عکس بالا را از وبگاه کانون پژوهشهای ایران باستان و توضیحات رو از دو کتاب The book of Iran و Persia برداشتم. واژه ی اردشیر در فارسی میانه به صورت ارتخشتر مرکب از ارتا به معنای مقدس و خشتر به معنای شاه است. اردشیر، پسر بابک، بنیان گذار سلسله ی ساسانی است. او در دوره ی اشکانیان فرمانروای شهر استخر در فارس بود ولی پس از مدتی علیه اشکانیان قیام کرد و پس از تصرف شهرهایی در ایران، در سه نبرد اردوان آخرین شاه اشکانی را شکست داد و شاهنشاهی ساسانی را بنیان نهاد. داستان آغار ساسانیان در شاهنامه ی فردوسی نیز آمده است. اگرچه من در منابع تاریخی سخنی از حضور اردشیر در قصر اردوان، چنان که در شاهنامه آمده است، ندیدم ولی بازگویی داستان عاشقانه ای که طبق شاهنامه ی فردوسی به آغاز سلسله ی ساسانی می انجامد، خالی از لطف نیست. البته این داستان در کتاب «کارنامک ارتخشتر پاپکان» (کارنامه ی اردشیر بابکان)، که از متون تاریخی-افسانه ای به جا مانده از دوره ی ساسانی به زبان پهلوی است، نیز ذکر شده است. در داستان شاهنامه، اردوان، شاه اشکانی، پس از شنیدن برومندی و هنرمندی اردشیر پسر بابک در نامه ای از بابک تقاضا می کند که اردشیر را به کاخ او روانه کند یکی نامه بنوشت پس اردوان سوی بابک نامور پهلوان که ای مرد بادانش و رهنمای سخنگوی و با نام و پاکیزهرای شنیدم که فرزند تو اردشیر سواریست گوینده و یادگیر چو نامه بخوانی هماندر زمان فرستش به نزدیک ما شادمان ز بایستهها بینیازش کنم میان یلان سرفرازش کنم و بدین ترتیب اردشیر جوان راهی قصر اردوان می شود تا هم صحبت فرزندان اردوان باشد. اردوان نیز او را چون فرزندان خود ارج و قرب می نهد. ولی این ارج چندان نمی پاید زیرا یک روز که اردشیر به همراه اردوان و چهار پسرش به شکار رفته بود، گوری را شکار می کند. اردوان با دیدن گور شگفت زده می شود و به تمجید از شکارکننده ی گور می پردازد و در این هنگام یکی از پسران اردوان مدعی می شود که او گور را شکار کرده و به دنبال شکار جفت آن نیز هست. اردشیر این سخن ناروا را تاب نمی آورد و ادعای فرزند اردوان را دروغ می شمرد. در این میان اردوان بر اردشیر خشم می گیرد و به او دستور می دهد که به کار در اصطبل مشغول شود برو تازی اسپان ما را ببین هم آن جایگه بر سرایی گزین بران آخر اسپ سالار باش به هر کار با هر کسی یار باش بیامد پر از آب چشم اردشیر بر آخر اسپ شد ناگزیر اردشیر دلشکسته نامه ای به پدر خود می نویسد و به شرح ماجرا و شکایت از اردوان می پردازد. بابک در پاسخ او را نصیحت می کند که به عذرخواهی از شاه بپردازد. پاسخ بابک به اردوان در متن پهلوی «کارنامک ارتخشتر پاپکان» چنین است: «اپش (پاپک) پت پاسخون، او ارتخشیر کرت نپشت، کوتو نی داناگیها کرت کذت چیژی کی زییان نی اژش شایست بوذن اپاک و چورکان ستیژک بُرت، و سخون درشت ادواچیها اوبش گپت. و کنوچ بوچشن گوی پت پشیمانیک اوهی، چی داناکان گپت استت کو : دوشمن پت دوشمن این نی توان کرتن کی هیچ ادان مرت هیچ کنشن ی خویش اوبش رسذ! اینچ گپت استذ کو: آن کس موست آچارمند مه دیه کی جویذ هچ اوی نی و چارت» ترجمه ی این متن به فارسی امروزی به این شرح است: «پس (بابک) به پاسخ سوی اردشیر نوشته کرد که تو نادانیها کردی، چونکه به چیزی که زیان از آن نشایست بودن، با بزرگان ستیزه بردی و سخن درشت و ناگفتنی ها بدو گفتی. اکنون پوزش گوی و به پشیمانی گرای، چه دانایان گفتند که: دشمن به دشمن آن نتواند کردن که از نادان مرد به سبب کرده ی خویش به او رسد! این نیز گفتند که: آن کس (را) از خود میازار که تو را از وی گریز نیست.» متن شاهنامه نیز مطابقت کاملی با متن پهلوی دارد آنجا که در نامه ی بابک در پاسخ به اردشیر آمده است که نکردی به تو دشمنی ار بدی که خود کردهای تو به نابخردی کنون کام و خشنودی او بجوی مگردان ز فرمان او هیچ روی همچنانکه اردشیر به کار اسبان مشغول است، دست روزگار نقشه ها برای وی دارد. از قضا در کاخ اردوان دختری زیبارو به نام گلنار هست که آرام دل اردوان است و اردوان روز خود را با دیدن این زیباروی خوش یمن می کند و چنان به او اعتماد دارد که کلید گنج ها نیز در دست اوست. که گلنار بد نام آن ماهروی نگاری پر از گوهر و رنگ و بوی بر اردوان همچو دستور بود بران خواسته نیز گنجور بود بروبر گرامیتر از جان بدی به دیدار او شاد و خندان بدی نگارگری از شاهنامه ی بایسنقری در مورد اردشیر، گلنار و اردوان
ادامه مطلب این تندیس سیمین (نقره ای) متعلق به دوره ی نیا-ایلامی (Proto-Elamite) در جنوب باختری ایران است. این اثر بین 3900 تا 4100 سال پیش ساخته شده، بلندی آن 16.3 سانتی متر است و اکنون در موزه ی متروپولیتن نگهداری می شود. نشان دادن حیوانات در حالت و فرم انسانی در دوره ی نیا-ایلامی معمول بوده همچنان که در این تندیس نیز گاوی را می بینیم که لباسی پارچه ای به تن دارد و دو زانو نشسته است. گردن پهن این تندیس به شانه ها و بازوانی انسان مانند منتهی می شود که در نهایت به سمی ختم می شود که گلدانی را نگه داشته است. کاربرد اصلی این مجسمه مشخص نیست ولی لباسی که به همراه آن یافته شده این تئوری را محتمل می سازد که این تندیس عمدا به خاک سپرده شده است، شاید به عنوان بخشی از آیین یا جشنی. توضیحات برگرفته از وبگاه موزه ی متروپولیتن نیویورک دستهها:موزه ی متروپولیتن, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تمدن ایلام, تاریخ این کره که تصویری سه بعدی از جهان (کهکشانها) را نشان می دهد و در سال 1145 میلادی ساخته شده، سومین گوی کهن به دست آمده از دوره ی اسلامی و قدیمی ترین کره در بخش شرقی تمدن اسلامی است. تا کنون هیچ کره ای از دوره ی پیش از اسلام یافته نشده. محل ساخت این کره به احتمال زیاد شهر اصفهان است، هرچند بعضی نیز آنرا مربوط به سوریه می دانند. قطر این کره 16.5 سانتی متر است و اکنون در موزه ی لوور نگهداری می شود. ادامه مطلب اثر بالا، مهر و اثر پایین نقش برجسته ی حاصل از این مهر را نشان می دهد. این اثر متعلق به تمدنهای نخستین در آناتولی است. 2250 تا 1920 پیش از میلاد. از این مهرها برای ساختن مجسمه ها و طلسمهای محافظ استفاده می شده که اشیاء کوچکی بودند که برای دفع خطرات همراه خود می ساختند. ادامه مطلب بشقاب با نقش شاه ساسانی، جنس: نقره، قدمت: سده ی ششم میلادی، ارتفاع: 4.1 سانتی متر، قطر: 22 سانتی متر، محل نگهداری: موزه ی میهو ادامه مطلب گلدان با نقش شیر حمله کننده، جنس: نقره ی زر اندود، قدمت: سده ی هفتم یا هشتم میلادی، ارتفاع: 16.5، قطر: 10 سانتی متر، محل نگهداری: موزه ی میهو هر کدام از سه صحنه ی اصلی که بر روی گلدان تصویر شده اند حمله ی یک شیر به جانوری را نشان می دهد: بز کوهی، گوسفند وحشی و یک گورخر کوچک. در فاصله ی میان این صحنه ها نقوش پرنده، خرگوش و سگ به چشم می خورد. تزیینات این گلدان به گونه ای است که نقوش را از پس زمینه ی زراندود گلدان متمایز کند. مرجع: وبگاه موزه ی میهو دستهها:موزه ی میهو, ایران پس از اسلام, تاریخ
بر بدنه ی این کاسه نقش چهار گاو که هر کدام به وسیله ی دو گربه سان شکار شده اند به چشم می خورد و انتهای دسته ی این ظرف به شکل دو مرغابی ساخته شده است. این ظرف از نظر ساختار شباهت زیادی به ظرف های یافته شده در شمال و غرب ایران خصوصا ظروف سفالین مارلیک دارد. مرجع: وبگاه موزه ی میهو دستهها:موزه ی ملی توکیو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ
جام با نقش سه کرکس (که سر آنها به صورت سه بعدی تصویر شده) و غزالان بر زمین افتاده، جنس: طلا، قدمت: سده ی دوازدهم یا یازدهم پیش از میلاد، محل کشف: شمال غرب ایران، محل کنونی: موزه ی میهو توضیح: بر اساس سر کوچک که با زاویه ی راست از جام بیرون زده، مدل چشم ها، نوک دراز و باریک حدس زده می شود آنچه بر روی این جام نقش شده کرکس است نه عقاب. مرجع: وبگاه موزه ی مهیو دستهها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخظرف ترکیبی با شکل خاص، جنس: نقره، قدمت: سده ی هشتم تا ششم پیش از میلاد، اندازه: 24.2 در 21.9 سانتی متر، محل کشف: شمال غربی ایران، محل نگهداری: موزه ی میهو این ظرف به شکل دو شیر غرنده است که پاهای جلوی هر یک بر روی شانه ی دیگری فرود آمده و پاهای عقبی شان بر روی گاوی که بر زمین افتاده قرار دارد. دو شیر به صورت متقارنی (نه به صورت آیینه ای) تجسم شده اند. در بخش پسین دهانشیری که بر روی سر گاو ایستاده است، سوراخی ساخته شده که به صورت دهانه ی فواره عمل می کند. دهان شیر دوم کاملا بسته است ولی در عوض در بخش پسین سر آن سوراخی برای پر کردن ظرف از آب ساخته شده است. دهانه ی این سوراخ به گونه ای است که حدس زده می شود این دهانه قابل بستن بوده. بدن هر شیر از دو بخش استوانه ای بالایی و پایینی تشکیل شده است که بخش اتصال آنها مشخص است. پاهای جلویی هر شیر به صورت لوله مانند عمل می کنند و اجازه می دهند تا آب از سوراخ پرکننده به سوراخ فواره مانند جریان یابد. بدن گاو که آن نیز از استوانه ای توخالی تشکیل شده است، به صورت پایه برای ظرف عمل می کند و ارتباط داخلی ای بین بدن شیرها و بدن گاو وجود ندارد. مرجع: وبگاه موزه ی میهو دستهها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخجام تخم مرغ شکل، جنس: طلا، ارتفاع: 16.5 سانتی متر، قطر: 9 سانتی متر، قدمت: سده ی یازدهم یا دوازدهم میلادی، محل کشف: شمال یا شمال غرب ایران، محل نگهداری: موزه ی میهو این جام شباهت بسیار زیادی به جام های طلای مارلیک (به دست آمده از گور بیست و ششم) دارد. البته شکل تخم مرغ مانند این جام بیشتر تحت تاثیر هنر میانرودان بوده و این فرم در ایران رواج چندانی نداشته. مرجع: وبگاه موزه ی میهو دستهها:موزه ی میهو, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ
تصویر بالا در چوبی جعبه ای را نشان می دهد که برای نگهداری تندیس ها به کار می رفته که احتمالا در نیایشگاهی قرار داشته. تصویر روی در داریوش اول (521-486 پیش از میلاد) در سمت راست را نشان می دهد که لباس فرعون بر تن دارد و در حال پیشکش هدیه ای به خدای- آنوبیس است. و شخص ایستاده در سمت چپ ایسیس است. این اثر با شماره ی AES 37496 در موزه ی بریتانیا قرار دارد.
دستهها:موزه ی بریتانیا, هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ این تندیس سیمین (نقره ای) متعلق به دوره ی نیا-ایلامی (Proto-Elamite) در جنوب باختری ایران است. این اثر بین 3900 تا 4100 سال پیش ساخته شده، بلندی آن 16.3 سانتی متر است و اکنون در موزه ی متروپولیتن نگهداری می شود. نشان دادن حیوانات در حالت و فرم انسانی در دوره ی نیا-ایلامی معمول بوده همچنان که در این تندیس نیز گاوی را می بینیم که لباسی پارچه ای به تن دارد و دو زانو نشسته است. گردن پهن این تندیس به شانه ها و بازوانی انسان مانند منتهی می شود که در نهایت به سمی ختم می شود که گلدانی را نگه داشته است. کاربرد اصلی این مجسمه مشخص نیست ولی لباسی که به همراه آن یافته شده این تئوری را محتمل می سازد که این تندیس عمدا به خاک سپرده شده است، شاید به عنوان بخشی از آیین یا جشنی. توضیحات برگرفته از وبگاه موزه ی متروپولیتن نیویورک موزه ی متروپولیتن, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تمدن ایلام, تاریخ
![]()
یک جفت وسیله ی زینتی برای مو، اندازه: 7 در 2.5 سانتی متر، جنس: طلا با مرکز برنز، قدمت: سده ی دوازدهم یا سیزدهم میلادی، منطقه ی جغرافیایی: گرگان،موزه ی متروپولیتن (اثر در بازدید عمومی نیست.) دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ
چراغ فلزی به شکل پرنده، جنس بخش اصلی: برنز، جنس نقوش: نقره و مس، ابعاد: 20 در 24 در 30 سانتی متر، قدمت: اواخر سده ی دوازدهم یا اوایل سده ی سیزدهم میلادی، منطقه ی جغرافیایی: خراسان، نوشته ی روی لامپ: «عزت، طول عمر، قدرت و افتخار برای صاحب آن»، موزه ی متروپولیتن (اثر در بازدید عمومی نیست.) قطعه پارچه، قدمت: سده ی هفتم تا نهم میلادی، اندازه: 34.3 در 21.6 سانتی متر، جنس: کتان و پشم، منطقه جغرافیایی: به احتمال زیاد ایران، موزه ی متروپولیتن (اثر در بازدید عمومی نیست.) دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ
جام شیشه ای، قدمت: 1200 میلادی، ارتفاع:11.5 سانتی متر، قطر: 12.7 سانتی متر، منطقه ی جغرافیایی: ساوه، موزه ی متروپولیتن (اثر در بازدید عمومی نیست.) دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ قطعه ی پارچه،جنس: پشم، اندازه: 30.5 در 47.5 سانتی متر، قدمت: سده ی هشتم میلادی، منطقه ی جغرافیایی: ایران یا عراق، موزه ی متروپولیتن
دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ
قالیچه ی تمام ابریشم به احتمال بسیار زیاد بافت کاشان، قدمت: سده ی شانزدهم میلادی، اندازه: 2.49 در 1.71 متر، موزه ی متروپولیتن (اثن اثر در بازدید عمومی نیست.)
دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ
پایه ی تخت به شکل شیردال، جنس: برنز، ارتفاع: 57 سانتی متر، قدمت: اواخر سده ی هفتم یا اوایل سده ی هشتم میلادی، منطقه ی جغرافیایی: غرب ایران، موزه ی متروپولیتن (این اثر در بازدید عمومی نیست.)
دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ سوت از جنس استخوان، اندازه: 3 در 5.5 سانتی متر، قدمت: سده ی نهم یا دهم میلادی، منطقه ی جغرافیایی: نیشابور، موزه ی متروپولیتن (اثن اثر در بازدید عمومی نیست.)
دستهها:موزه ی متروپولیتن, ایران پس از اسلام, تاریخ
این اسکلت ها، که دو نفر در آغوش یکدیگر را نشان می دهند، در سایت باستانی حسنلو در آذربایجان غربی یافته شده اند. تخمین زده می شود که این افراد هشتصد سال پیش از میلاد زندگی می کردند. به جز تخته سنگی که در بالای سر شخص سمت چپ قرار دارد، هیچ شیء دیگری به همراه این دو اسکلت یافته نشده است. مرجع: وبگاه موزه ی باستانشناسی و مردمشناسی دانشگاه پنسیلوانیا دستهها:موزه ی باستانشناسی و مردمشناسی دانشگاه پنسیلوانیا, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تپه حسنلو, تاریخ
واژه ی پهلوی سنمُرو( Senmurv) نام یکی از موجودات افسانه ای ایران است. سنمرو موجودی است نیمه پرنده و نیمه پستاندار که چون پستانداران به فرزند خود شیر می دهد و در بسیاری از آثار ساسانی به صورت ترکیبی از اژدها و طاووس کشیده شده است. او که دوست انسان و دشمن هر نوع مار و نیروی شیطانی است، بر بالای درختی لانه دارد که دانه های آن بیماری و بدی را از وجود انسان دور می کند. در افسانه های اخیرتر فارسی مانند شاهنامه ی فردوسی پرنده ی افسانه ای سیمرغ را می بینیم که در بالاترین قله ی رشته کوه البرز خانه دارد. سیمرغ شاهنامه پنجه های شیر، پر طاووس، دم مار مانند و سر شیر مانند دارد. اوست که زال پدر رستم را پرورش می دهد و با پر افسانه ای خود که درمان کننده ی زخم هاست زاده شدن رستم را آسان می کند. سیمرغ در منطق الطیر عطار در کوه قاف لانه دارد و پرندگان در جستجوی او که تمثیل وجود مطلق الهی است، کوه ها و بیابان ها را طی می کنند و در نهایت از هزاران مرغی که به جستجوی او رفته اند تنها سی مرغ به انتهای راه می رسند و زمانی که به حریم سیمرغ قدم می نهند و با او سخن می گویند، سیمرغ آیینه ای در برابر آنها می نهد و چون نگاه می کنند می بینند که خود آن سی مرغ، سیمرغ شده اند و وجود سیمرغ چیزی نیست جز خود آن سی مرغ. در حقیقت عطار سر یکی شدن انسان و خدا را اینگونه بیان می کند. نقش برجسته ی گچی سیمرغ، سده ی 7 و 8 میلادی، محل کشف: چال طرهان، ایران، مکان نگهداری: موزه ی بریتانیا
ادامه مطلب تصویر شاه و شهبانوی ساسانی بر روی ظرف نقره ای، بلندی: 5.2 س.م.، قطر: 23.3 س.م.، ساخت سده ی 6 و 7 میلادی پیوند آثار در موزه ی والترز: 1 – 2- 3- 4 دستهها:موزه ی هنر والترز (بالتیمور), ایران باستان, تاریخ, ساسانیاناین اثر که از جنس برنز و به ارتفاع 18.7 س.م. و پهنای 18.2 س.م. است، در سده ی هفتم یا هشتم پیش از میلاد در منطقه ای که اکنون لرستان خوانده می شود، ساخته شده و اکنون در موزه ی لوور نگهداری می شود. این تندیس که نمایی تمام رخ دارد، موجودی خیالین را به تصویر می کشد که نیمه انسان (آندروسفالوس = موجودی با سر انسان و بدن جانور) است. دو شاخی که بر سر این موجود هست نشانی از ماورایی بودن آن دارند. انتهای بالِ این موجود، به سرِ هیولایی وحشی که در حالِ حمله ور شدن است ختم می شود. بندی هم به سوراخ انتهایی بال متصل است. این اثر که در دوره ی سوم عصر آهن ساخته شده، جفت دیگری نیز داشته که به هم متصل بوده اند ولی تنها این بخش باقی مانده است. این موجود افسانه ای بر روی جانور کوچکی ایستاده است که در حقیقت نشانگر قدرت اوست. این جانور همچنین خط زمینه ای که اثر بر روی آن بنا شده را تشکیل می دهد.
در آنچه ساخت دوراتن باستان است می بینیم که به تدریج و با گذشت زمان موجودات خیالین جای خود را به موجودات حقیقی مانند ببر، قوچ، گاو واسب می دهند.
موزه ی لوور, پیش از هخامنشی, ایران باستان, تاریخ
عکسهای زیر نمونه ای از ظروف و گلدانهای شیشه ای دوره ی ساسانی است. برای اطلاعات بیشتر در مورد شیشه سازی در دوره ی ساسانی می توانید به کتاب Sasanian and post-Sasanian glass in the Corning Museum of Glass نوشته ی David Whitehouse, Robert H. Brill مراجعه کنید. عکسهای زیر انتخابی از همین کتاب و صفحه ی ویکی پدیای انگلیسی درباره ی شیشه ی ساسانی است.
ادامه مطلب متن زیر ترجمه گزیده هایی از کتاب Women in Ancient Persia نوشته Maria Brosius است. این کتاب در سال ۱۹۹۸ چاپ شده. من کتاب را خط به خط نخوانده ام ولی نکاتی را که به نظرم جالب بود، اینجا یادداشت کردم (مانند متن های پیشین نوشته های آبی رنگ برداشت های شخصی است). دلیل انتخاب این کتاب شاید این بود که از دید من چگونگی رفتار هر جامعه با زنان محکی است از پیشرفتگی فرهنگی آن جامعه. (در متن زیر Q=quarts) با بررسى لوح های تخت جمشید که به (PFT (Persepolis Fortification Tablets معروفند در كنار منابع يونانى و بابلی اطلاعات بسيارى در مورد وضع مالى و اجتماعى زنان دوره هخامنشی ميتوان به دست آورد: ۱- مالكيت مستقلات بنا بر PFT و نیز منابع یونانی ميتوان نتيجه گرفت كه زنان دربار به طور قطع داراى املاکی نه تنها در ساتراپ خود بلكه در ساتراپ هاى ديگر بودند.(این به معنای نفی مالکیت در مورد زنان عادی نیست.) فعاليت اقتصادى اين زنان تنها به مالكيت محدود نبوده بلكه به گونه فعالى در مديريت اين املاك دخالت داشتند. گواه اين امر وجود مهر هاى شخصىِ آنها(نمونه هایی از این مهرها رو از کتابهای دیگر به زودی در وبلاگ قرار خواهم داد.) و همچين نامه هایی است كه حاوى دستورات مدیریتی آنهاست. نمونه ای از كنترل كامل زنان بر املاکشان، مداركى است كه دال بر دريافت مبالغی از اجاره دادن املاك است (به عنوان مثال در مورد Artim). دليل ديگرى بر استقلال اقتصادی آنها، لوح های مربوط به ثبت پرداخت هاى سفر در PFT است که نشان می دهد كه پرداخت به صورت مستقل و به شخص صورت می گرفته. براى من اين موضوع (وجود مهر شخصى و استقلال كامل در اداره املاك) كه حاكى از پذيرش زنان به صورت عناصر مستقل اجتماعى توسط جامعه اى در ۲۵ قرن قبل است، بسيار جالب توجه بود. ۲-آنچنان كه از PFT در مییابیم نرخ كاركنان زن و مرد متعادل بوده و زنان در گروه هاى كارى (پاشاب) حضورى به پر رنگى مردان داشتند. رياست این گروه هاى كارى، به تناسب می توانسته به عهده زنان (با عنوان آراشارا پاشابنا arashara pashabena) نیز باشد. در PFT حتى حقوق اين افراد ذكر شده كه ۳۰Q شراب، ۵۰Q غله و گوشت بوده. البته آنچنان كه از PT 6 ميتوان فهميد، پرداخت علاوه بر اجناس به صورت نقدى نيز وجود داشته. از نكات جالب ديگر اين است كه حقوق كاركنان بر اساس تخصص و کیفیت كار آنان تعين می شده نه جنسيت، و حقوق كاركنان زن و مرد برابر بوده. تنها مورد تفاوت حقوق در كارهاى غيرتخصصى است كه در آن مردان ۳۰Q و زنان ۲۰Q غله دريافت ميكردند. ۴-كاركنان زن علاوه بر حقوق، پس از تولد نوزادشان پاداش نیز مى گرفتند. ۵- مقايسه نرخ ثبت شده نوزادان دختر و پسر در PFT نشان ميدهد كه به هيچ عنوان كشتن یا جلوگیری از تولد نوزادان دختر در جامعه هخامنشی وجود نداشته. ۶-زنان دربار هخامنشی داراى نفوذ سياسى نسبتأ زيادى بودند. گرچه موضوع قضاوت به عهده شاه بوده، ولى پس از تصميم شاه، زنان ميتوانستند موجب تجديد نظر در حكم و تغيير چگونگى اجرای حكم شوند (مانند Parisatis و Amestris).البته شرط لازم اين موضوع، پيگيرى اجراى حکمی عادلانه تر بوده نه مقاصد شخصى، و اگر خلاف اين میبود، خود مورد باز خواست شاه قرار مى گرفتند. در ميان این زنان مادر شاه جايگاه ويژه اى داشته. جالب اينجاست كه در چشم یونانیان توانايى هاى زنان در دستگاه حكومت هخامنشی نشانى از ضعف هخامنشیان و کمبود كنترل به حساب مى آماده است. كلا یونانیان به صورت عام نوع زن را خطرى براى پایداری سياسى مى ديدند. بنا بر ديد آنان، زن به دنيايى كه قوانين آنرا مردان ميگذارند تعلق ندارد. هرودوت زنان ايران را داراى استقلال كامل از همسرانشان وصف ميكند. در تمام نوشته هاى يونانى زنان دربار ايران فعال و خطرناك وصف شده اند و از ديد هرودوت آنان به تضعیف قدرت شاه، و دخالت در امور سياسى متهم ميشوند. ۸- فرزندان ايرانيان برجسته توسط زنان آموزش مى ديدند. ۹- اینکه کمتر آثار هنری ای با موضوعیت زن از دوره هخامنشی باقیمانده، دلیل بر عدم وجود چنین آثاری از اصل نیست. نویسنده با استناد به موارد بسیاری در فصل چهارم کتاب (که در حوصله این چند خط نیست) این موضوع را نشان می دهد. هخامنشیان, ایران باستان, تاریخ, زنان
در سمت چپ شکلهای ۱ تا ۴، برگرفته از کتاب Forgotton Empire ، مهرهای استوانه ای که نقش سمت راست حاصل آنهاست نشان داده شده. ![]() شکل ۱.محل نگهداری موزه بریتانیا (British Museum)، شماره ANE 89132، ارتفاع : ۳.۷ س.م.، قطر : ۱.۷ س.م. توضیح: شاه شخصی است که ایستاده و تیر را به سوی شیر نشانه رفته. دو اسب بر شیر افتاده می تازند. این صحنه با دو درخت خرما از متنی که به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نگاشته شده، جدا شده است. ترجمه متن اینگونه است: من داریوش هستم شاه. (البته تنها در متن بابلی واژه بزرگ هم اضافه شده : من داریوش هستم شاه بزرگ). این مهر در مصر پیدا شده است.
ادامه مطلب داستان بهرام گور و دختر چنگ نوازی به نام آزاده علاوه بر آثار ادبی مانند شاهنامه ی فردوسی [1] یا هفت پیکر نظامی دستمایه ی نقوش بسیاری از آثار هنری نیز هست. قدمت این آثار به دوره ی ساسانی باز می گردد آنجا که نقش بهرام گور و آزاده، زیبایی بخش بشقاب های نقره ای ساسانی می گردد. پس از اسلام نیز این نقش را بر روی ظروف سفالین و کاشیکاری ها می بینیم. در ادامه علاوه بر خلاصه ای از داستان به نقل از شاهنامه و اشاره ی مختصری به داستان هفت پیکر، تعدادی از آثار هنری، که اکنون در موزه های مختلف جهان است، نشان داده شده است.
ادامه مطلب حمله ی مغول به ایران خصوصا در بخش خاوری کشور، ویرانی و نابودی بسیار به همراه داشت. البته پس از گذشت مدتی، رفاه و به دنبال آن داد و ستدهای بین المللی افزایش می یابد. یکی از نتایج این امر، ورود و تاثیر هنر کشور چین به/در ایران است. به همین دلیل در این دوره شاهد استفاده از المانهای چینی مانند ققنوس و اژدها در هنر ایران هستیم. مدتی پس از حمله ی مغول شاهد هستیم که نقش های سکولار که برای تزیین دیوارهای قصرها طراحی شده در ساختار مکانهای مذهبی نیز دیده می شود. این عمل در حقیقت عبور از مرزهای موجود آن زمان است که چنین نقشهایی را در چارچوب مذهبی تعریف شده نمی دانست. به عنوان مثال، در یکی از کاشیهای زیر نقش ققنوس را می بینید که در اطراف آن آیاتی از قرآن به چشم می خورد.
ادامه مطلب |